سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

دخترم هیچ کس و هیچ چیز دیگر در این جهان نمیتوان یافتکه ارزش آنرا داشته باشد که ناخن پای خود را به خاطر ان عریان کنی ،برهنگی بیماری عصر ماست . به نظر منتن عریان تو باید از ان کسی باشد که روح عریانش از ان توست. (چارلی چاپلین )

ممنون از فاطمه دوست عزیزم که الان این پیام را برایم فرستاد.

نیلوفرانه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.


باز باران با ترانه
میخورد بر بام خانه
یادم آمد کربلا را،
دشت پرشور و بلا را،
گردش یک ظهر غمگین،
گرم و خونین،
لرزش طفلان نالان،
زیر تیغ و نیزه ها را،
با صدای گریه های کودکانه
وندرین صحرای سوزان،
میدود طفلی سه ساله
پر زناله ، دلشکسته ، پای خسته
باز باران ، قطره قطره،،
کی بباری برتن عطشان یاران
ترکنند از آن گلو را

آخ باران .. آخ باران


پدرانه...
فرمود: گریه نکن. غریبی نکن.
از این پس من برایت پدری می‌کنم.
خواهرم هم، بجای مادر تو برایت مادری می‌کند.
دخترانم را هم، خواهران خودت بدان.
این جملات را امام حسین علیه‌السلام به دخترک حضرت مسلم فرمود! وقتی که در یکی از توقف‌های کاروان عاشورائیان، خبر شهادت حضرت مسلم علیه السلام را آورند
برای زمزمه‌ی روضه حضرت رقیه سلام الله علیها همین یک فراز بس است.

بد نیست این را هم با هم مرور کنیم که وقتی این خبر به کاروان حسین علیه‌السلام رسید، بجز کسانی که از مدینه همراه حضرتش بودند، همه‌ی سست‌اراده‌های فرصت‌طلب و دنیاپرست، کاروان را ترک کردند.
همین

دلم بدگرفته!