سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

چه سخت است از صبر گفتن و دلجویی دادن وقتی که لحظه هایت همیشه با درد آمیخته شده است.
چه سخت است امید بستن به فرداهای دور از انتظار وقتی که تنها، درد مرهم زخم هایت باشد.
میدانم چقدر سخت است وقتی صبرت را به ازای روزها تحمل رنج از دست می دهی و میدانم چه سخت است وقتی ناله های لحظه های تنهاییت را با شانه های بی کسی شب تقسیم می کنی تا حرمت اشک های پاکت را مقابل هر کس نشکنی.
آری، چه سخت است موعظه وقتی که هیچکس دردت را نمی فهمد و هیچکس نمی تواند تسکین دهنده دل خرابت باشد...

نمی دانم چه باید گفت
ولی
تا می توانی گریه کن، شاید دنیا شرمش بگیرد

نگـــــــران نباش،
" حــــال مـــن خـــــوب اســت " بــزرگ شـــده ام ...
دیگر آنقــدر کــوچک نیستـم که در دلـــتنگی هـــایم گم شــوم!
آمـوختــه ام،
که این فـــاصــله ی کوتـــاه، بین لبخند و اشک نامش" زندگیست "
آمــوختــه ام که دیگــر دلم برای " نبــودن " تنگ نشـــود . . .

راســــــتی، دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خــــــــوب یاد گـــرفتــه ام ...

" حــــال مـــن خـــــــوب اســت " ...خــــــوبِ خــــوب!


عادت ندارم دردِ دلــــــــم را به همه کس بگویم 
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم

تا همه فکر کنند

نه دردی دارم ؛ و نه دلی . . 

لذت مرگ

خدا می داند ، ولی آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد ، دیگر نه می شود تقلب کرد و نه می شود سر کسی را کلاه گذاشت …
آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از جلسه امتحان هم کوچکتر بود …
آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود ، سوالی که بیش از یک بار نمی توان به آن پاسخ داد …
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد ، روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جز خوبها نوشته باشند …
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح ، آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات یادمان رفته باشد …
خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم و بدانیم دنیا چرک نویسی بیش نیست …