سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

یک نکته از دکتر علی شریعتی

با شدتی وحشیانه و جنون آمیز٬
آن چنان که قلبم را سخت به درد آورد٬

یک نکته از دکتر علی شریعتی

 

با شدتی وحشیانه و جنون آمیز٬
آن چنان که قلبم را سخت به درد آورد٬
آرزو کردم ای کاش هم اکنون همچون مسیح٬
بی درنگ٬آسمان از روی زمین برم دارد٬
یا لااقل همچون قارون٬زمین دهان بگشاید و مرا در خود فرو بلعد.
اما...نه٬
من نه خوبی عیسی را داشتم و نه بدی قارون را.
من یک *متوسط*بی چاره بودم و ناچار٬
محکوم که پس از آن نیز*باشم و زندگی کنم*
نه٬باشم و زنده بمانم.
و در این وادی حیرت پر هول و بیهودگی سرشار٬گم باشم.
و همچون دانه ایی که شور و شوق های روییدن در درونش٬
خاموش می میرد و آرزوهای سبز درونش می پژمرد٬
در برزخ شوم این *پیدای زشت*
و آن *ناپیدای زیبا*خرد گردم.
که این سرگذشت دردناک و سرنوشت بی حاصل ماست.
و در برزخ دو سنگ این آسیای بی رحمی که ...
*زندگی* نام دارد!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد