سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

داستان و ریشه اولیه و جالب ضرب المثل های ایرانی

 این سری داستان و ریشه ضرب المثل : "دسته گل به آب دادن"




ریشه این ضرب المثل این طور هم آمده است :

مردی بسیار شوم وجود داشت که هر جا می رفت چون بد شگون بود

ریشه این ضرب المثل این طور هم آمده است :

مردی بسیار شوم وجود داشت که هر جا می رفت چون بد شگون بود

دردسر می آفرید. او برادر زاده ای داشت که بدو علاقه مند بود و

می خواست عروسی کند قرار شد از او در عروسی دعوت نکنند

تا عروسی عزا نشود.

او بیرون از ده در اندیشه بود که کاش می توانست به عروسی برود که

ناگهان چشمش به بوته گل زیبایی می افتد و با خود می گوید:

« این جوی آب ، راست از میان باغ برادرم می گذرد خوبست

دسته گل زیبایی ببندم و به آب جوی بسپارم تا وقتی به برادرم رسید بداند

که اگر من آنجا نیستم ولی دلم آنجاست . دسته گلی که به باغ می رود

موجب شد کودکی که خواسته بود آن را از آب بگیرد در آب افتد و

کشته شود . روز دیگر که مرد شوم به خانه برمی گردد و عروسی را

عزا می بیند چون از سبب مرگ کودک جویا می شود ؛ می شنود که

داستان چه بوده و آه سوزناکی از دل بر می آورد که این کار خودش بوده است .

ریشه این ضرب المثل به چندین گونه دیگر هم گفته شده که ریشه

داستان یکی است ولی ناهمانندی های آشکاری با هم دارند . روشن است

که داستان شوم بودن آدمیان دروغین است و هیچ کس شوم و بد شگون نیست

. اما به هر حال ریشه این ضرب المثل چنین است و این افسانه در

سینه به سینه نقل شدنها بسیار دگرگون شده و ریشه آن به درستی آشکار نیست .

منبع :کوچولو 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد