ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بی تو چه آرام به میان رویاهای دست نیافتنی پر میکشیدم اما افسوس که آغوش سرد تو ای غم لحظه ای مرا رها نمیکند ...توباوفاتر از آنی که مرا در این روزهای گرم و در میان آدم های هیچ تنها نهی ...چه زیبا گفت علی تنها ی من که (من هیچ نیستم .مرا کسی نخواست .مراخدا ساخت)...
من تنها تر از آنم که این رویای اکنون را به واقعیت پیوند دهم تنها دستانی میخواهم که مرا از مرداب نیلوفران آبی بیرون کشد ومیان دشت های مملوء از سکوت فریاد های سرد سکنا دهد...من تنها میخواهم به رویاهایم به آرزوهای پرزده ام پر بکشم ..بی هیچ آشنای غریبه ای...