سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

خیر سرم بعد 3 ماه دوری به مامانم گفتم بعد ترم دارم میام تهران به بابا نگو که سوپرایز شه . ساعت 7 صبح رسیدم خونه مامانم که خواب بود با کلی فحش دادن به من بیدار شد رفتم تو اتاقم میبینم تبدیل به انباری شده حالا اینا قابل تحمله اما من تو اتاق بودم بابام بیدار شده به مامانم میگه نمیدونی چه کابوسی دیدم همش صدای حسام تو گوشم بود خواب دیدم اومده خدایا 100 هزار مرتبه شکر که خواب بود بعدش رفت دوباره خوابید یعنی واقعا این خونه وادس داریم؟؟؟؟