-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 خردادماه سال 1392 22:47
خدایامن تمام امیدم به آلی بود.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 خردادماه سال 1392 21:22
گنجشکی برسرجنازه ی گربه ای میگرست،خدایا حال بااین همه زندگی چه کنم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 خردادماه سال 1392 00:47
گاهی اوقات باید بگذری بگذاری و بروی ...! وقتی می مانی و تحمل می کنی از خودت یک احمق می سازی...!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 خردادماه سال 1392 00:44
ایــــن سَـــر آغـــوش میخواهد ،نـــه سنــــگ !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 خردادماه سال 1392 00:39
خداوندا قرارم باش و یارم باش جهان تاریکی محض است میترسم کنارم باش
-
انجیل
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 00:19
دکتر شریعتی: یک آیه در انجیل هست که من خیلی دوستش دارم و فکر می کنم اگر همه ی انجیل تحریف شده باشد، این آیه اصیل است. زیرا بوی سخن یک پیغمبر را می دهد و تصور نمی کنم کسانی که به تحریف یک کتاب آسمانی می پردازند، این قدر شعور و ذوق داشته باشند که چنین جمله زیبایی بسازند. ... می گوید: ای انسان ها! از راه هایی مروید که...
-
حقیقت انسان
یکشنبه 12 خردادماه سال 1392 23:28
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1392 01:47
چقدر مرگ ناگهانی به سراغ انسانها می اید گاهی تنها پشتوانه ی ادمی در این دنیا نگاه مادر است
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1392 23:08
مَـــــن خَسته اَمـ و . . . غـــرورَمـ اجــــازه نِمیدَهــــد بیُفتَمـ از پا . . . حَتــــــی . . . تَبَـــرهایی که دَر ریشــــه اَمـ گـــــیر کرده اند . . . با تَعجُبـــ نگــاهَمـ میکنند و میگـــویَند : اینــ دِرَخــــتـ مگـــر چندســــاله استـــ !
-
نیلوفرانه
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 23:11
خیلی سخته به خاطر کابوس تنهایی نتونی خواسته ات رابه زبان بیاری.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 فروردینماه سال 1392 19:03
-
سال 1392 سال چه حیوانی است؟ و اتفاقات سال مار ...
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1391 13:26
سال 1392 سال مار و به معنی سال توقف سیاره مشتری در لانه ی خرچنگ است. سیاره زحل در برج میزان قرار می گیرد، سیاره ی مشتری پا به برج سرطان می گذارد و کیوان در عقرب و نپتون درحوت شناور است... شعار مار: “من احساس می کنم” در طالع بینی چینی، مار پس از اژدها آورده شده است، اما اهمیت آن به عنوان سمبل پرستش بسیار بالاتر از...
-
آیین های های جالب و خواندنی چهارشنبه سوری ایرانی
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1391 13:24
ایرانیان در شب چهارشنبه سوری کوزههای سفالی کهنه را بالای بام خانه برده، بریز افکنده و آنها را میشکستند و کوزه نویی را جایگزین میساختند. که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و اعتقاد دارند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم میکردد که با شکستن کوزه، آن بلاها دفع خواهد شد... سال نو - کوزه...
-
تبریک نوروز
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 20:54
11 ﻣــــﺎﻩ ﮔﺬﺷــــﺖ ﺑﻌﻀﻴـــﺎ ﺩﻟﺸـــﻮﻥ ﺷﻜﺴـــﺖ ﺑﻌﻀﻴـــﺎ ﺩﻝ ﺷﻜﻮﻧـــﺪﻥ ﺧﻴﻠﻴـــﺎ ﻋﺎﺷـــﻖ ﺷـــﺪﻥ ﻭ ﺧﻴﻠﻴـــﺎ ﺗﻨﻬـــﺎ ﺧﻴﻠﻴـــﺎ ﺍﺯ ﺑﻴﻨﻤـــﻮﻥ ﺭﻓﺘـــﻦ ﺧﯿﻠﯿـــﺎ ﺑﯿﻨﻤـــﻮﻥ ﺍﻭﻣـــﺪﻥ ﮔﺮﻳـــﻪ ﻛﺮﺩﻳـــﻢ ﻭ ﺧﻨﺪﻳـــﺪﻡ ﺯﻧﺪﮔـــﻰ ﺑـــﺮ ﺧــﻼﻑ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤـــﺎﻥ ﮔﺬﺷـــﺖ ﺗﻘﺮﯾﺒـــﺎ6 روز ﻣﻮﻧـــﺪﻩ ،6 روز ﺍﺯ ﻫﻤـــﻪ ﺍﻭﻥ ﺧﺎﻃـــﺮﻩ ﻫـــﺎ ...! امیدوارم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 20:52
ای عابر بزرگ که با گامهای تو ... از انتظار پنجره تجلیل می*شود تا کی سکوت و خلوت این کوچه*های سرد بر چشم های پنجره تحمیل می*شود؟ آیا دوباره مثل همان سالهای پیش امسال هم بدون تو تحویل می*شود؟ بی شک شبی به پاس غزلهای چشم تو بازار وزن و قافیه تعطیل می*شود «آنروز هفت سین اهورایی بهار موعود! با سلام تو تکمیل می*شود»...
-
زن
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 20:25
زن عشق می کارد و کینه درو می کند ... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر. می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی! برای ازدواجش (در هر سنی) اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار میتوانی ازدواج کنی ... در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ... او کتک می خورد و...
-
نیلوفرانه
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 12:23
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 23:24
دارم فکر میکنم اگه نباشم کیا دلشون واسم تنگ میشه و بعد چه مدت به نبودنم عادت میکنند؟
-
پیله
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1391 16:05
چه کسی میداند که تو در پیله ی خود تنهایی چه کسی میداند که تودر حسرت یک روزنه در فردایی پیله ات را بگشا تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 22:30
بچه که بودیم شبها فکر میکردیم فردا چی بازی کنیم... الان فکر میکنیم فردا زندگی قراره چه بازی ای باهامون بکنه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 22:28
*کوچ کرده ام به این سوی آبها* آمده ام سبز بمانم و محبت را قلم بزنم آمده ام به فواره زندگی مملو از شادی بودن را بیاوزیم امده ام وفا را به سایه سار درخت بید گره بزنم امده ام دروغ و نیرنگ را در گنجه طلسم شده کاراییب مهر و موم کنم امده ام با همه خوب باشم و خوبی و عشق را در جزیره دلها بکارم *افسوس* ... چشم که بر هم می زنم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 22:23
بنواز با من اگر دلت مانند من گرفته است اگر این ثانیه ها به کندی می روند و هر لحظه اش طناب داریست بر گردن تو اگر فکر می کنی تو نیز فراموش گشته ای و نیست آنی که باید می بود بنواز با من اگرت هنوز شوری در دلت عشق می پروراند فقط تو باشی و صدای ساز تو ، آرام آرام بنواز تا در تو آرام بگیرم .
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 22:22
با رنگ های مختلف ، می پوشانم... زشتی های درونم ، را...!! تا شاید بتوانم آنها را ، پنهان کنم... اما ادعایی ندارم که سرشتی زیبا ، دارم...!! اما تویی که ، ادعای زیبایی و پاکی درون ، داری..؟! به من بگو...!! میخواهم از " تو " یاد بگیرم... جنس رنگهایی که زشتی های درون خود را... با آنها ، پوشاندی چیست..؟! که...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 22:21
تو عهد کردهای که نشانی به خون مرا من جهد میکنم که به عهدت وفا کنی فروغی بسطامی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 00:01
یـکی قـشـنگی مـنـظـره را مـی بـیـنـد یـکـی کـثـیـفی پـنـجره را این تــویی که تصـمـیـم مـی گـیـری چـه چـیـزی را بـبـیـنـی!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 اسفندماه سال 1391 00:16
خدا آن حس زیبائیست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ میدزدد سکوتت را یکی آهسته می گوید کنارت هستم ای تنها و دل آرام می گیرد . .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 اسفندماه سال 1391 00:13
نقــاش بـاشـی! چـقــدر می گیـری بیایی و صفحه های سیاه دلم را رنـگ کنی؟ بـعـــد بـرای دیــوار اتاق دلـــم یــــک روز آفتابی بکشی که نــــور آفتـــاب تا میـانه اتاق آمــــده باشد ... راستـــــی مـــن روی صـــورتــم یـــک خنــــــده می خـــواهـــم نــرخ ِ خـنـــــده که گـــــران نیســــت؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 23:45
گرگ ها هرگز گریه نمیکنند.. اما گاهی.. عرصه ی زندگیشون اونقدر تنگ میشه که.. بر فراز بلندترین قله هااا.. دردناک ترین زوزه هارو میکشن..!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 23:44
اینو باور دارم اگــــــه یـکـــی دستتو گـــرفت و دلت لـــــرزیـــــد ... زیــــاد عجلــه نــکن !!! یــــه روز بـــا دلت کــــاری میکــنه کــــه دستـــات بـــلرزه
-
نیلوفرانه
سهشنبه 1 اسفندماه سال 1391 23:30
گفته بودم میخوام مطالبی تحت عنوان نیلوفرانه های جینی بنویسم اگر فرصت کنم امشب حتما یکی شون رامینویسم سلام ترم دومم شروع شد...هفته ی سوم رفتم مشهد اینم از خوبی های autکه آدمو به آرزوش میرسونه امشب وقتم ازاده تموم هفته نسبتا درس داشتم یاریاضی میخوندم یا فیزیک امشب را به خودم مرخصی دادم.مثلا میخواستم وسایلم را کمی مرتب...